دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در6 هزارگزی شمال خاوری فریمان، سر راه مالرو عمومی شاهین گرماب خارزار، در دامنه واقع و معتدل است. سکنۀ آن 151 تن شیعۀ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و چغندر و شغل مردم زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در6 هزارگزی شمال خاوری فریمان، سر راه مالرو عمومی شاهین گرماب خارزار، در دامنه واقع و معتدل است. سکنۀ آن 151 تن شیعۀ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و چغندر و شغل مردم زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان شفان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 82هزارگزی شمال باختری اسفراین. جلگه و سردسیر. دارای 28 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان شفان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 82هزارگزی شمال باختری اسفراین. جلگه و سردسیر. دارای 28 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لنگی باشد کوچک که درویشان و فقیران و مردم بی سر و پا بندند. (جهانگیری). و به هندی نیزهمین معنی دارد. (برهان). لنگی کوچک که فقرا و درویشان در میان بندند و بدان ستر عورت کنند. مؤلف گوید: اصل این لغت لنگ کوته بوده، یک کاف را به جهت سهولت کلام چنانکه رسم پارسیان است حذف کرده اند. (از فرهنگ انجمن آرای ناصری). و صاحب بهار عجم گوید: تحقیق آن است که لنگوته لغت هندی است مرکب از لنگ بالکسر به معنی نره و اوت به واو مجهول به معنی پناه و پرده و فارسیان هاء بدان ملحق کرده و استعمال کنند. (آنندراج). این کلمه را مردم سیام از ما گرفته اند و به معنی قسمی ازار به کار برند. و اینکه در بعض نسخ برهان قاطع لنگونه (با نون) آورده غلط است: دل به فراغت ده و لنگوته بند ازجهت زر نه به جان پوته بند. شاه داعی. برمیکنم به روی میان بند جانماز لنگوته را معارض شلوار میکنم. نظام قاری (دیوان البسه ص 25). برو ای دامک شلوار که بر دیدۀ تو راز لنگوته نهان است و نهان خواهد بود. نظام قاری (دیوان البسه ص 161). گه به لنگوته اش کنند بدل گه بود زیر جامه در قصار. نظام قاری (دیوان البسه ص 34). و حضرت خیرالبریّه علیه السلام لنگوتۀ خود را عنایت کرد که شعار وی (شعار جسد زینب زوجه رسول (ص)) ساختند. (حبیب السیر ج 1 جزو سیم ص 148). و اکثر مردم کالیکوت برهنه اندام باشند، لنگوتها از ناف تا بالای زانو بسته. (حبیب السیر ج 2 ص 397). احتیاک، شلوار و لنگوته بر میان سخت بستن
لنگی باشد کوچک که درویشان و فقیران و مردم بی سر و پا بندند. (جهانگیری). و به هندی نیزهمین معنی دارد. (برهان). لنگی کوچک که فقرا و درویشان در میان بندند و بدان ستر عورت کنند. مؤلف گوید: اصل این لغت لنگ کوته بوده، یک کاف را به جهت سهولت کلام چنانکه رسم پارسیان است حذف کرده اند. (از فرهنگ انجمن آرای ناصری). و صاحب بهار عجم گوید: تحقیق آن است که لنگوته لغت هندی است مرکب از لنگ بالکسر به معنی نره و اوت به واو مجهول به معنی پناه و پرده و فارسیان هاء بدان ملحق کرده و استعمال کنند. (آنندراج). این کلمه را مردم سیام از ما گرفته اند و به معنی قسمی ازار به کار برند. و اینکه در بعض نسخ برهان قاطع لنگونه (با نون) آورده غلط است: دل به فراغت ده و لنگوته بند ازجهت زر نه به جان پوته بند. شاه داعی. برمیکنم به روی میان بند جانماز لنگوته را معارض شلوار میکنم. نظام قاری (دیوان البسه ص 25). برو ای دامک شلوار که بر دیدۀ تو راز لنگوته نهان است و نهان خواهد بود. نظام قاری (دیوان البسه ص 161). گه به لنگوته اش کنند بدل گه بود زیر جامه در قصار. نظام قاری (دیوان البسه ص 34). و حضرت خیرالبریّه علیه السلام لنگوتۀ خود را عنایت کرد که شعار وی (شعار جسد زینب زوجه رسول (ص)) ساختند. (حبیب السیر ج 1 جزو سیم ص 148). و اکثر مردم کالیکوت برهنه اندام باشند، لنگوتها از ناف تا بالای زانو بسته. (حبیب السیر ج 2 ص 397). احتیاک، شلوار و لنگوته بر میان سخت بستن